دستنبو زاده های من
دستنبو زاده های من

دستنبو زاده های من

پراکندگی۳

با حالت تهوع روی مبل کنار پنجره نشسته‌ام، تهوع سارتر و زیتون( در یکی از پست‌های سال نود و سه به آن اشاره کرده بود) هم در خاطرم است. قصد داشتم امشب کار خالی کردن سینک را به اتمام برسانم اما خیلی خسته‌ام و می‌خواهم با به تعویق انداختن‌اش به خودم لطف کنم، هرچند که لطف‌هایی که به خودم می‌کنم مایه‌ی رضایتم را فراهم نمی‌آورند.

کاغذ تازه‌ای که روی تابلوی اعلانات ساختمان نصب شده دو ساعتی است که ذهنم را به خود مشغول کرده است؛ برخورد اولیه‌ام با تداعی این مثل که "کف دستم مویی برای کندن ندارد آقای مدیر ساختمان"، ساده بود اما مدت حضور این دغدغه در ذهنم از رویه‌ی دیگری سخن می‌گفت. در وهله‌ی دوم به تصور چندباره‌ی ناله‌هایی گله‌مند پیش پدرم( به گونه‌ای که هم او را متوجه بغرنجی اوضاعم کند و هم از محدوده‌ی غرورم تجاوز نکند) پرداختم و هربار به این پاسخ از او رسیدم:« خب از این خانه برو»! به خودم گوشزد می‌کردم که باید طوری جملات را کنار هم بچینم که به این نقطه نرسیم اما پاسخ هرباره‌ی او همین بود. شاید هم دلش به رحم بیاید، نمی‌دانم. امروز هنگام بالا رفتن از پله‌های خانه‌ی خواهرم دیدم که دیگر خوب‌تر از این نخواهد شد و از خوش‌خیالی من بود که فکر می‌کردم دوباره از او همان را می‌بینم که بوده؛ سرِ پا. کسی به من نگفته بود که او اینطور یک‌باره پیر خواهد شد. از این بابت غصه دارم؟ خیر، از سر خستگی احساساتم را دست‌آویز قرار داده‌ام. هم‌چون برادرم که هیچ‌گاه هیچ‌گونه مهری را میان خودش و پدرم احساس نکرده اما حالا فکر می‌کند که باید خیلی غم‌زده باشد. دو شب پیش فهمیدم که این بی‌خیالی من، مِن باب هشیاری برجسته‌ترم که نیست، هیچ بلکه از خوش‌خیالی نفهم‌وارانه‌ام ناشی می‌شود. درمورد زیتون هم همینطور بودم و حالا که ماه‌ها از غیابش می‌گذرد متوجه شده‌ام که هرگز این‌جا نبوده‌ام. چقدر مرده بوده و هستم.


یعنی سینک را امشب خالی نکنم؟

نظرات 3 + ارسال نظر
موج سه‌شنبه 21 شهریور 1402 ساعت 13:02

به خودم گوشزد می‌کردم که باید طوری جملات را کنار هم بچینم که به این نقطه نرسیم اما پاسخ هرباره‌ی او همین بود.

این قسمت از متنت رو دوست داشتم

منم تو رو دوست دارم

نسیم شنبه 18 شهریور 1402 ساعت 12:38

سینک و خالی کردی

آره، بعد از چند مرحله، یک ساعت پیش بالاخره تموم شد :))

خانوم ف شنبه 18 شهریور 1402 ساعت 10:01 http://khanomef.blogsky.com

بی خیال بابا
تا بوده سینک ِ پر بوده
چه فایده خالیش کنی وقتی قراره باز پر بشه

همینو بگو!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد