از موجشکن جدید بالا رفتم. حضور مارها و مارمولکها را نادیده گرفتم. چون آنها از سنگها پایین خزیدم. شناگر مسن را دیدم که دست راستاش را بر آبها ول میکرد و از میان دو کشتی که که در حدفاصل آسمان و دریا بودند، برخلاف جهت امواج پیش میرفت. آسمان را از پشت پلکهای بستهام نگاه کردم و برگشتم.