دستنبو زاده های من
دستنبو زاده های من

دستنبو زاده های من

راست؛ آسمان، قسمت اول

شب بر دریا سایه انداخته و خرس سرخ رنگِ مبتلا به خلجان، پشت پنجره پناه جسته است. باد سرد حسود، میان زمین و آسمان سرما افکنده و آسمان را به تلافی واداشته تا ضیافتی بر پا کند و زیباترین و پخته‌ترین آبی آغشته به سیاهی را به معرض تماشا بگذارد. غافل از آنکه چندتایی ستاره‌ی پرنور و کم نور، که مدعوین این ضیافت خودمانی را تشکیل می‌دهند، نانجیبی کرده، میزبان را محترم نشمرده و ابرهای هم‌کاسه با باد را همراه آورده‌اند و کیفیت رنگ را، در مناطق عمیق‌تر به بازی گرفته‌اند.

از جایی که من هستم و احوالاتی که در چنته دارم، تا به این لحظه، جزئیات بیشتری در دست نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد