دستنبو زاده های من
دستنبو زاده های من

دستنبو زاده های من

خَتَنبَر


• انسان مفلس و تهی‌دستی که به توانمندی و ثروتمندی وانمود کند.

و برعکس آن؛

توانگری که تظاهر به تنگ‌دستی و بی‌نوایی کند.

مثال:

بدانسان که هستی چنان می نمای / مزن هرزه لاف و ختنبر مباش (فرخی: ۴۵۳ ).


و آن را که نوایی نباشد، چاره و سامان و توانی هم نیست.اهمیت سخن گفتن. در تاثیر و تاثر بودن.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد