دستنبو زاده های من
دستنبو زاده های من

دستنبو زاده های من

همچنان دو/سوم

سپهر بیدار شده و من اولین کاری که کردم این بود که برابش کارتون بگذارم! و این یعنی احساس وحشتناک یک مادر بد. می‌خواهم همینطور بنشینم ببینم زمان مرا کجا میبرد. مشکل بی‌ارادگی است؛ کارهای فیزیکی را هم حتی نمیتوانم انجام بدهم چه برسد به کارهای ذهنی. ظهر بعد از دو ساعت انتظار طاقت‌فرسا با توپ پری از نفرت به خانه آمدم اما چون بعد از چند هفته خفقان تازه اجازه‌ی حضور یافته، چیز درخوری برای بیرون‌ریزی نداشت؛ خوشبختانه. ‌راستش امروز احساس به‌خصوصی نداشتم و چون دیوانه‌ای خودزن غصه‌ی چهارماه خون‌ریزی را بر سر خود آوار کردم و سعی کردم بیشتر از هامون کینه جمع کنم. بله؛ بهتر است به روال سابق بجای تولید غصه‌های بی‌ربط، در خلأ منتظر بمانم. اما کو گوش شنوا؟

نظرات 3 + ارسال نظر
خانوم ف پنج‌شنبه 31 فروردین 1402 ساعت 16:21

منم میکنم بابا
هر ننه ای داره وقتایی که حوصله نداره
متصل میشه به کارتون و گوشی
عذاب وجدان نگیر. من بدتر از تویم

قربون هم‌دلی‌ت

خانوم ف پنج‌شنبه 31 فروردین 1402 ساعت 16:14

هامون چیکارت کرده که کینه به دل گرفتی انقدر

این بارداری ناخواسته و سقط رو از چشم اون میبینم.

فاضله دوشنبه 28 فروردین 1402 ساعت 19:31 http://golneveshteshgh.blogsky.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد