دستنبو زاده های من
دستنبو زاده های من

دستنبو زاده های من

به سرعت برق و باد

یک گام خیلی بلند به سمت ناهشیاری برداشتم و تمام موهایم را زدم. کف سالن، آن‌جا که نور خورشید فرش را رنگ زده بود، دراز کشیده بودم و از برای کسب احساسی به‌خصوص دست‌ و پای ریزی می‌زدم تا برای سومین روز متوالی از هوس ماریجوانا جان سالم به در ببرم؛ به خود می‌گفتم عیبی ندارد که دست و دلت به انجام هیچ کاری نمی‌رود، بیا هیچ نکن و بالاخص به این که در سراشیبی هستی هم فکر نکن. اما نشد؛ از جایم بلند شدم، قیچی و آب‌پاش و آیینه را برداشتم و راهی اتاقم شدم؛ خیلی خیلی بی‌برنامه! در ابتدا فقط جلوی موهایم را کوتاه کردم که دیدم سرم شبیه به یک کدوی زشت شده است، پس رفتم سراغ باقی قسمت‌های سرم؛ از آنجا که خیلی بی‌حوصله بودم از خیر آب‌پاش گذشتم و هر قسمت که به دستم می‌آمد را کوتاه می‌کردم اما افسوس که این کدوی زشت راه به هیچ جا نداشت. عصبی شده بودم و چند قسمت از سرم را به قدری کوتاه کرده بودم که سفیدی سرم مشخص می‌شد، چاره‌ای جز ریش‌تراش نداشتم؛ هول هولکی، همراه با اضطراب بیداری سپهر و اوضاع نابسامانی که وسطش گیر کرده بودم، تمام سرم را با شماره‌ی سه زدم. هنوز کسی مرا ندیده و به سبب بی‌خبری از اوضاع پشت سرم، از اینکه از شر آن کدوی بدترکیب خلاص شده‌ام، راضی‌ام. نمی‌دانم چه خواهد شد. سری پیش که موهایم را زده بودم آنقدر از نگاه‌های خیره‌ی مردم اذیت شدم که فکر نمی‌کردم به این زودی‌ها دوباره تکرارش کنم. عیبی ندارد. شاید این بار بتوانم جرئت انباشته شده از سری قبل را به کار بسته و نگاه خیره‌ی متقابلم را نثارشان کنم.

از شر آن هوس خلاص شده‌ام؟ ابدا! 

نظرات 4 + ارسال نظر
خانوم ف یکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت 16:44 https://khanomef.blogsky.com/

الهی بگردم واسه جفتشون
اهورا هم همدمش فقط ماشیناشن
یه خراب شدن باید بوسکِل (بوکسل) کنه
تنهات طفلکی هااا
به خدا خیلی اوقات از این حجم تنهاییش غصه میخورم


ولی نمیذارن بهشون بد بگذره

خانوم ف یکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت 14:47 https://khanomef.blogsky.com/

بابا چه کاره اون موها داری تو
هی بیکار میشه زرت زرت ورمیداره میزنه
نکن دیگه
خودمم البته زورم به موهام میرسه فقط
چار تا شوید انگار جامو‌ تنگ کردن
سپهر چه میکنه از روزمرگی هاش بگو برامون

آفرین آفرین منم هی به این فکر میکردم که موهامو بازیچه‌ی بی‌حوصلگیم کردم!
همینو بگو!
سپهر هم خوبه. کل روز یا ماشین بازی می‌کنه یا میگه ماشینام خراب شدن و باید درستشون کنم پسر تو هم انقدر به روند خراب شدن و درست کردن الکی ماشین‌هاش علاقه داره؟

موج یکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت 08:49

آخههههه چرااااااااااااا

نمی‌دونم ://

لیلی شنبه 21 مرداد 1402 ساعت 20:41

سیما تو حتما موفق میشی. تلاشت واقعاً ارزشمنده. اگه بتونی از کمک تراپیست استفاده کنی عالیه. برات آرزوی موفقیت می‌کنم

نمی‌دونم، شاید حق با تو باشه.
ممنونم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد