دستنبو زاده های من
دستنبو زاده های من

دستنبو زاده های من

پراکندگی۷

به اولین اپیزود رادیو دیو گوش می‌دهم، کیفیت صداها پایین است و از یک جایی به بعد موسیقی‌ها معرفی نمی‌شوند و بعد یک‌هو صدای گوینده‌ها از ته چاه به گوش می‌رسد؛ این‌ها برای من مزیت محسوب می‌شوند، یک پلی‌لیست عالی با کیفیت پایین: خالص است، خیلی. به علاوه در قسمت‌هایی ابتدایی یک خانم دیگر هم میان گوینده‌ها هست که صدایش خیلی به دلم می‌نشیند، صدای دختری را دارد که مادر و پدرش را خیلی دوست دارد و آن‌قدر به قوانین عرف پای‌بند است که از آشکار کردن موهایش شرم دارد، همیشه می‌گوید که با حکومت این‌ها موافق نیست و لعنت نثارشان می‌کند، نماز نمی‌خواند و بعید می‌داند خدایی در کار باشد اما به پنهان کردن موهایش سخت عادت کرده است. به صدایش گوش می‌کنم و به این عادت‌اش لقب کورکورانه نمی‌دهم، او آرام است و هنگام گویندگی برای هر کلمه یک نوع تشخص قائل می‌شود، پس محترم می‌شمارم‌اش.


باید بروم سراغ ظرف‌ها، بعدش دستگاه ساندویچ‌ساز و سر آخر، سطوح و سیگار و خانه.

نظرات 4 + ارسال نظر
موج دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 17:28

چقدر آهنگ آخر کلماتت رو دوست داشتم ..
،ساندویچ ساز،سطوح ،سیگار و خانه

اگر تو نبودی، چه بد می‌شد!

شهرزاد دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 16:41

آره آره محتوای این دوتارو دوست دارم که البته ترکیبش با موسیقی به‌جا، چیز ترتمیزی ساخته.

اصلا نقطه‌ی قوت‌ رادیو دیو همین انتخاب‌های هماهنگ و شنیدنیه.

شهرزاد دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 13:28

بهترین اپیزودش برای من اپیزود امیدوارم حالت خوب باشده و بعدش، سفره را من پهن می‌کنم.
با هر دوی این‌ها بارها گریه کرده‌ام.

پس تو بیشتر طرفدار ادبیاتشی، چون این قسمتایی که گفتی نامه‌ها و داستان‌های جالبی دارن.

نسیم دوشنبه 17 مهر 1402 ساعت 13:06

رادیو دیو و گوش نکردم
باید برم تو کارش ببینم چیه
پیشاپیش خدا قوت عزیزم

یک شنیدنی معقول :)) یعنی انتظار یه چیز خارق‌العاده رو نداشته باش.
بوس برای تو

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد