متوجه شدم که خیلی به خانمی که با خانواده اش در طبقهی پایین ما زندگی میکنند، فکر میکنم. از آن دست زنهای جسور است که فکر میکنند سردمدار زنان در مبارزه با مردان هستند و در عین حال خودشان را همپیاله با باقی زنان نمیدانند. چند روز پیش روی تابلوی اعلانات نوشته پرخصمی مبنی بر اینکه دیگر حق نداریم سفرههای پارچهای خود را از پنجره بتکانیم، چسباند و در نهایت هم امیدوارانه از عنایت- و فرمانبرداری- ما تشکر کرد. ما همچنان این کار را انجام میدهیم. برای همین خیلی به این فکر میکنم که اگر رو در رویام درآمد، باید چه عکسالعملی داشته باشم. بعد از یکی به دوی سختی که با هامون سر جای پارک داشت، به اصطلاح در قهر هستیم! برای همین در ابتدا فکر کردم که نگاهش کنم تا حرفهایش را بزند، بعد بیآنکه کلمهای بگویم، راهم را بگیرم و بروم. اما حالا به نظرم آمده که برای جنگطلبی چون او، سکوت هم نشانی از مبارزهطلبی دارد. بهتر میبینم که با صمیمیتی دروغین، به او قول بدهم که دیگر این کار را نخواهم کرد، و بعد وقتی که با آب و تاب و هیجان، مشغول تعریف کردن این ماجرا برای هامون هستم، سفره را از پنجره بتکانم.
این را هم باید بگویم که محتویات سفرهمان خرده نانی است که نهایتا درون پارکینگ خودمان میریزد. با این حال اگر کسی ردی از بیمبالاتی در ادامه دادن به این کار میبیند، پذیرای نظرش هستم.
البته خانم سمر خیلی خوب ومتین نوشته .من سه سال اذیت شدم و واقعا یادم می افته بازم داغ دلم تازه میشه که چقد پشت پنجره و بالنمون پر از اشغال غذا و خرده نون و مو و خاک بود
درست میگید، آزاردهندهست.
سلام
با احترام
خیلی این کار بده ..ما یه مدت جایی زندگی می کردیم بالاییمون رو فرشی و سفره هاش رو می تکوند و پشت پنجره ما پر از دونه های برنج سفید و نارنجی و سبز و تیکهدهای نون و کثیفی کنجشک هایی بود که می اومدن می خوردن و توی بالکنمون هم نمی تونستیم لباس و حوله بندازیم چون رو فرشی ها و ملافه ها رو می تکوند و لباسهامون پر از خاک و غبار می شد .من که خیلی اذیت شدم بنظرم مصداق همسایه ازاری هست
حالا برای کارتون توجیه بیارید و اینکه اون خانم چه صفاتی داره دلیل نمیشه به کار زشتتون ادامه بدید . جارو شارژی کوچک بگیرید یا توی سینک اشپزخونتون بتکونید .. اگر زیر خونتون خونه دیگری نیست و یکراست میره توی حیاط شتید بشه توچیه کرد ولی من که واقعا اذیت شدم
ممنونم از پیامتون. حتما مدنظر قرار میدم.
بهتر میبینم که با صمیمیتی دروغین، به او قول بدهم که دیگر این کار را نخواهم کرد، و بعد وقتی که با آب و تاب و هیجان، مشغول تعریف کردن این ماجرا برای هامون هستم، سفره را از پنجره بتکانم
چقدر اینجارو خوب نوشتی .
بوس برای تو، خوشگله
خوب کاری میکنی
کجا بتکونی خوب , خورده نونا رو
درشتاش و جمع کن
خورده هاش به روال قبل بتکون
والا زنیکه بی کار دنبال چی میگرده
فعلا همین روالو پیش میبرم...
بی مبالاتی نیست ولی من شخصا کار درستی نمی دونم این حرکت رو, چون منظره خوبی رو ایجاد نمیکنه و به مرور زمان جایی که ریخته میشی باعث میشه فضله پرنده ها و پر و این چیزا ریخته بشه و کلا به گه کشیده میشه اون قسمت. فکر میکنم اضافه های نون رو اگه جمع کنی یه جا و یه دفعه یی توی محیط بیرون یه جایی که میدونی پرنده داره واسشون بریزی خیلی بهداشتی تر و از منظر زیبایی شناسی بهتر.
صرفا نظر شخصی بود و قطعا خودت جایی که هستی رو بهتر میشناسی
حرف درستی میزنی. حتما مدنظر قرارش میدم.