صفحهی نوشتن را که باز کردم از حجم ابتذال جملههایی که داشتم، مطمئن شدم که نمیتوانم چیزی بنویسم. اما صفحه را نبستم، به بعد از سیگار موکولش نکردم و تا اینجا به شرح واقعه پرداختم.
مهمان داریم و به اتاقم دسترسی ندارم. از دیشب ریههایم را یکسره مسموم کردهام و بد نگذشته است.
نمیدانم. شاید هم در سالن اتراق کرده و در دفتر بنویسم.